13.12.04

خدايا هر چه تورا به ياد من بياورد زيباست
کژال : اثر ماندانا معينی{ مودب پور
رپروازه دختری که در دوازده سالگی مادرودر شانزده سالگی پدر خودراازدست
می دهد . پدر اورابااعتمادبه نفس کامل بزرگ کرده بود طوری که بعدازمرگش
پروازه با استقامت تمام زندگی را کنار خانواده عمويش ادامه داده و از کنکور
پزشکی قبول شده ودرسش راتمام کرده وبرای گذراندن طرحش بايدبه روستای
دورافتاده می رفت.عمووپسرعمويش خسرو اورا به روستا برده وپس ازجابجا
کردنش برمی گردند.
درآن روستا زن حکم حيوانات مرد بشمار می رفت و دختران آن ده با ديدن پروازه
جرات يافته عقيده خودرا برای يافتن همسر مورد علاقه خود بيان کردند
بعداز کشته شدن دو تن ازدختران توسط پدروبرادر نفر سوم بنام کژال هيجده ساله که پدرش
اورا درازای چهل گوسفند به کدخدای پنجاه ساله فروخته بود فرار
کرده وبه کمک پروازه و زنه ودخترهای ده درکوهستانهای اطراف به مدت دو هفته زندگی
وبه وسيله تفنگ زندگی کندروزی خسروبه ديدن پروازه آمده بودو
همراه اوبه ديدن کژال می رود باديدن او عاشق می شود و به خواستگاريش اقدام
می کند.داستان دو پايان دارد يکی پدرمی بخشد کژال با خسرو ازدواج می کند و
دوم پدر برای اينکه به اهالی ثابت کند که بی غيرت نيست زمانی که کژال از پدر
عذر خواست پدر اورا بغل کرده و بايک دست سر اورا گرفته بادست ديگر سراورا
گوش تا گوش می برد .ولی من پايان اول را بيشتر دوست دارم.

معنای زندگی
زندگی را می توان در يک نگاه ساده ديد
پاک و بی آلايش و زيبا چورنگ سپيد ديد
زندگی را می توان در پرتو اميدها
بی تکبر با نگاه سرخ يک لبخند ديد
زندگی را می توان در سايه عشق خدا
تا ثريا خانه ای از مهر او سرشار ديد
چند نکته:
از قدرت خودت مايه بگذار وبر قدرت ديگران تکيه نکن.
استعدادهای خودت را پرورش بده و به استعدادهای مردم غبطه نخور
ازدرون قوی باش تابه ديگران هم قدرت بدهی.مانند درخت بلوط تنومندی که
سايه اش موجودات ديگر را پناه می دهد
نازنينم نازنينم چه دعا بهتر از اين
خنده ات از ته دل گريه ات از سرشوق
نبود هيچ غروبت غمناک