29.12.04

آسماني اشك
بازامشب مستم و غوغا يي ام
جام باده دركـفِ تنها يي ام
سر به طاقِ سينه مي كوبد دلم
مي زده مجنونم ورسوايي ام
آسماني،اشك وچشم و جستجو
غـــرقه در درياي بي پروا يي ام
ديـدمش پيچيده درگلبرگ شرم
نرگسِ مستِ من آن سودايي ا م
رخ نهان در تاب گيسوكردورفت
ماه تابان شبِ شيدايي ام
باغِ سبزِ آرزو راكردخشك
ليلي افسونگر صحرا يي ام
آتشي افكنددرآغوشِ وصل
تا بسوزد اين دلِ هر جايي ام
بال بر بال كه بايدپركشيد ؟
تا سبك گرددغم دنيا يي ام
كاش ساقي با قدح صهبا دهد
تا بياسايد دل دريايي ام
اثر استاد عزيز جناب آقای اکبری وبا تشکر از آقای مهندس رضايی دوست عزيزی که اين اثر را به من دادند