Persian Book Review - مرور کتابهای پارسی
5.12.05
موجی عظیم درر دل دریا دویده بود
کشتی رمیده بود
حلقوم اضطرار مرا ناله هادرید
گفتم مدد کنید
تنها نمی شود که ز کشتی شکستگان
کس را نجات داد
گوشی مگر شنید
پایی مگر دوید
کشتی نشست و رفت
دریا کشید و برد
من تازه یافتم
حتی نمیشودتنها مدد گرفت
.
نویسنده :سهیلا تبریزی
00:52
0 نظرات
إرسال تعليق
<< خانه
Tabrizi Web Art Center™
نوشته های قبلی
· آیا میدانید: اولين مردماني كه مس را كشف كردند ا...
سیزده نکته مهم زندگی و عشق از گابریل گارسیا مارکزي...
طلوعسحر به گیسوی شب شانه زدکه روزآمدبساط دلبری صبح...
مثل منبه چشم مست او ابری بود"مثل من"سرشک گرم اوازد...
پیرهن قویک قافله قنددرون دهن توشیرینی صدبارشکردر س...
تقدیم به استاد عزیز جناب آقای اکبری که سبز می اندی...
گنج شکیباییخداداد چشمی تماشایی امکه بینم وجودفریبا...
خنده گلهمره بادصباتاقصد کویت می کنمهرسحرباخنده گل ...
دل شکستهبه تارزلف توبستم دل شکسته خویشمگر که بازکن...
موهبتمن ازخداخواستم به من توان...
خوراک
پیوندها
کتابخانه ملی ایران
کتابخانه کنگره امریکا
کتابخانه ملی فرانسه
لغت نامه آنلاین
وبلاگ نوید
وبلاگ نازيلا
وبلاگ ازمیر
تماس با من
ارکات
ایمیل
یاهو
وضعیت هوا
Tehran
Orumieh
Ankara
Paris
0 نظرات
إرسال تعليق
<< خانه