ای از نگاه مست تو مستی حلال من چاووش قدسی دل نازک خیال من
وقتی حریر زلف تو در چنگ باد شد چشمم بخون نشست و فزون شد ملال من
تا کی به تیر غمزه کنی خون دل مرا ای چشمه سار روشن شعر زلال من
زنجیر زلف خویش تو تا باز می کنی طوفانی از شب است که گردد وبال م
لال است همچو غنچه زبان در بیان عشق ای مستی نگاه بیا،در خیال م
ای در غزل به بیشه اندیشهام غزال با نرگس خمار نگاهی به حال من
تا محو خویش گشتی و بیدار آینه باید که انتظار بر آرد وصال من
عباسعلی اکبری
وقتی حریر زلف تو در چنگ باد شد چشمم بخون نشست و فزون شد ملال من
تا کی به تیر غمزه کنی خون دل مرا ای چشمه سار روشن شعر زلال من
زنجیر زلف خویش تو تا باز می کنی طوفانی از شب است که گردد وبال م
لال است همچو غنچه زبان در بیان عشق ای مستی نگاه بیا،در خیال م
ای در غزل به بیشه اندیشهام غزال با نرگس خمار نگاهی به حال من
تا محو خویش گشتی و بیدار آینه باید که انتظار بر آرد وصال من
عباسعلی اکبری
با تشکر از آقای مهندس رضایی
0 نظرات
إرسال تعليق
<< خانه