آرام در هنگامه ي غروب
شفق خونين ، خورشيد
را در شطّ متلاطم
نور به فرا سوي زمين برد
ما نيز بي آنكه خود بدانيم
تبديل می شويم در كشاكش نيستي
در اين كوتاه !
عشق ستودني نيست ؟
با احترام عباسعلي اكبري
نویسنده :سهیلا تبریزی 13:40
9.1.05
شفق خونين ، خورشيد
را در شطّ متلاطم
نور به فرا سوي زمين برد
ما نيز بي آنكه خود بدانيم
تبديل می شويم در كشاكش نيستي
در اين كوتاه !
عشق ستودني نيست ؟
با احترام عباسعلي اكبري
نوشته های قبلی
- گيسو
- در زندگی
- پيش از تو
- migy az baroon khoshet miyad vali vaghty baroon mi...
- مادر باران سرودِ باران باراني از سرود ...
- آسماني اشك بازامشب مستم و غوغا يي ام جام باده درك...
- همه روزروزه بودن همه شب نمازکردن ...
- به نام خداوندی که همه هستی ام از اوست زمين به ما آ...
- با ثريا تاثريا نوشته فريده رهنما دست بردم که کش...
- شب يلدا روز تولد خورشيد بلندترين شب سا...
خوراک
- کتابخانه ملی ایران
- کتابخانه کنگره امریکا
- کتابخانه ملی فرانسه
- لغت نامه آنلاین
- وبلاگ نوید
- وبلاگ نازيلا
- وبلاگ ازمیر
پیوندها
تماس با من
وضعیت هوا
Tehran
Orumieh
Ankara
Paris
0 نظرات
إرسال تعليق
<< خانه