22.10.06

خانم! شما خدا هستيد؟

در تعطيلات كريسمس، در يك بعد از ظهر سرد زمستاني، پسر شش هفت ساله‌اي جلوي ويترين مغازه‌اي ايستاده بود. او كفش به پا نداشت و لباسهايش پاره پوره بودند. زن جواني از آنجا مي‌گذشت. همين كه چشمش به پسرك افتاد، آرزو و اشتياق را در چشمهاي آبي او خواند. دست كودك را گرفت و داخل مغازه برد و برايش كفش و يك دست لباس گرمكن خريد.
آنها بيرون آمدند و زن جوان به پسرك گفت
حالا به خانه برگرد. انشالله كه تعطيلات شاد و خوبي داشته باشي پسرك سرش را بالا آورد، نگاهي به او كرد و پرسيد: «خانم! شما خدا هستيد؟
زن جوان لبخندي زد و گفت: «نه پسرم. من فقط يكي از بندگان او هستم

پسرك گفت:مطمئن بودم با او نسبتي داريد.

بهتون توصيه مي کنم بخونيدش من خيلي لذت بردم !
آدم به جرم خوردن گندمبا حواشد رانده از بهشتاما چه غمحوا خودش بهشت است.عمران صلاحيآدمدوشنبه:اين موجود جديد موبلند،خيلي داره مزاحم ميشه! هميشه داره ول ميگرده و هر جا ميرم دنبلم مياد!ازين کارش خوشم نمياد!به اين که کسي همرام باشه عات ندارم،اي کاش بره پيش بقيه حيوونا...حوايکشنبه:....اين موجود همش دلش ميخواد استراحت کنه!اين همه استراحت خسته ام ميکنه.تعجب ميکنم اين موجود واسه چي ساخته شده،هيچوقت نديدم کاري انجام بده!آدمچهارشنبه:اي کاش حرف نميزد،هميشه در حال حرف زدنه، شايد بنظر برسه دارم به اون موجود بيچاره تهمت ميزنم،اما اين قصد رو ندارم......اين صدا بيش از حد بمن نزديکه،درست کنار شونه م،بغل گوشم،اول يه طرف بعد طرف ديگه،من فقط به صداهايي عادت دارم که از من دور باشن.آدمسه شنبه:امروز هوا ابريه،از شرق باد ميوزه،به گمونم ما بارون خواهيم داشت...ما؟اين کلمه ديگه از کجا اومده؟...حالا يادم اومد،اون موجود جديد ازش استفاده ميکنه. موجود جديد زيادي ميوه ميخوره.همين روزاست که ميوه هامون ته بکشن!امروز صبح مه سنگيني همه جا رو پوشونده بود.من توي مه بيرون نميرم.اما موجود جديد ميره.تو هر آب و هوايي بيرون ميره وهي حرف ميزنه.اينجا يه زماني خيلي ساکت دلپذير بود.حوايکشنبه:تمام هفته رو بهش چسبيده بودم هر جا ميرفت دنبالش ميرفتم. سعي ميکردم با هم آشنا بشيم.مجبور بودم فقط خودم حرف بزنم چون اون خيلي خجالتيه.اما اشکال نداره.به نظر ميرسيد ازين که منو کنارش ميبينه خوشحاله، منم تا ميتونتم از کلمه ي ما استفاده ميکردم،چون انگار اينطوري بيشتر باهام صميمي ميشه. قسمت هايي از کتاب"خاطرات آدم و حوا" به روايت "مارک تواين" و ترجمه
ي حسن عليشيري.

تاريخچه عکاسي : سالها قبل از اينکه عکاسي اختراع شود اساس کار دوربين عکاسي وجود داشت. يک دانشمند مسلمان به نام ابن هيثم در قرن پنجم هجري / يازدم ميلادي وسيله اي را به نام جعبه تاريک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود.اتاقک تاريک، عبارت بود از جعبه يا اتاقکي که فقط بر روي يکي از سطوح آن روزنه اي ريز، وجود داشت. عبور نور از اين روزنه باعث ميشد که تصويري نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکيل شود. اين وسيله، طي جنگهاي صليبي به اروپا راه يافت. لئوناردو داوينچي نقاش و نابغه قرن شانزدهم، در يادداشتهاي خود خواص اتاقک تاريک را شرح داده است. هم چنين وي آن را کامرا آبسکورا (Camera Obscura) و روزنه ريز آن را نيز پين هول (Pine Hole) ناميد.اين وسيله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامي نقاشان بخصوص نقاشان ايتاليايي قرن شانزدهم از آن براي طراحي دقيق منظره ها و ملاحضه دورنمايي صحيح استفاده مي کردند، به اين ترتيب که کاغذي را بر روي سطح مقابل روزنه قرار مي دادند و تصوير شکل گرفته را ترسيم مي کردند.اين تصاوير بسيار واقعي و از پرسپکتيو صحيحي برخوردار بود.
در حدود سال ۱۵۰۵ ميلادي نيز ژرم کاردان (Jerome Cardan) رياضي دان ايتاليايي يک عدسي محدب بر روزنه اتاقک تاريک نصب کرد، اين کار باعث شد تا تصوير وضوح بيشتري پيدا کند.
اما سياه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسيله شيميدان آلماني ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقي کشف شد. ماجرا از اين قرار بود که روزي وقتي شولتز وارد آزمايشگاه شد، متوجه شد برگ درختي بر روي کاغذي که به نيترات نقره و آهک آغشته بود افتاده، بعد از اينکه برگ را از روي کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتي که برگ روي آن بوده مثل ساير بخش هاي کاغذ سياه نشده است.اين پديده باعث آغاز فعاليتهاي جديدي براي شناسايي مواد حساس به نور شد.
و اينکه در سال ۱۸۱۹ سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگليسي محلول ثبوت را کشف کرد. ماده اي که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصوير معرفي کرد هيپوسولفيت دوسود نام داشت. کار مهم ديگري که هرشل انجام داد به کاربردن الفاظ منفي (Negative) و مثبت (Positive) درمورد تصاوير بود.
تا اينکه سرانجام بين سالهاي ۱۸۲۲ و ۱۸۲۶ يک مخترع فرانسوي به نام نيسفور ني يپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولين عکس دنيا را ثبت کند.
وي اين عکس را در املاک شخصي خود واقغ در دهکده اي به نام سن لودووارن در چند کيلومتري شالن سورسن تهيه کرد.ني يپس در واقع براي اولين بار مواد حساس را در اتاقک تاريک به کار برد. عکسي که وي تهيه کرد حدود ۸ ساعت بوسيله خورشيد نور ديده بود. وي اين روش را هليوگرافي (Heliography) يا ترسيم بوسيله خورشيد ناميد.
ني يپس در سال ۱۸۲۹ با يک فرانسوي ديگر به نام لويي ژاک مانده داگر (Louis Jacques Mande Daguerre) آشنا شد. اگر نقاش مرفه و صاحب گالري در پاريس بود و ضمنا تجربه هاي با ارزشي نيز در زمينه عدسيها و جعبه تاريک داشت.پس از مرگ ني ئپس ، داگر کار وي را ادامه داد و او پس از چند سال روشي را ابداع کرد که آن را (داگرئوتيپ) ناميد.
داگر و ني پپس:
سالها بعد کلمه فتوگرافي که بوسيله سرجان هرشل و از ترکيب دو کلمه يوناني فتوس (Photo) به معني نور و گرافوس (graphein) به معناي رسم کردن ابداع شده بود جاي آن را گرفت.
در آن زمان عکاسي براي مردم سحر و جادو تلقي مي شد تا جايي که تصاوير به دست آمده را آينه حافظه دار ناميده بودند.
در سال 1838 شيميدان انگليسي به نام ويليام هنري فوکس تالبوت (William Henry Fox Talbot) با تهيه تصوير نگاتيو در ابعاد کوچکتر ، بزرگسازي تصوير و به دست آوردن تصوير پوزتيو يا مثبت دو مرحله اصلي را در ظهور عکس تکميل کرد.
قبل از اين عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شي مورد نظر بسازند. ( فرض کنيد اگر قرار بود از يک فيل عکس بگيرند چه دوربيني با چه اندازه اي مي خواستند!!)
در آن زمان براي گرفتن عکس مدت و هزينه زيادي صرف ميشد .لابراتوارها سيار بودند و حمل و نقل شيشه ها (که عکس ها روي آنها ظهور ميشد) بسيار سخت بود.از طرفي سوزه بايد در طول زمان گرفته شدن عکس بدون حرکت ميماند! که براي سوژه هاي جاندار مثل انسان از آپولو (وسيله اي براي شکنجه انسان) استفاده ميکردند. با اختراع امولسيون تر يا کلوديون اين زمان به ۲-۳ ثانيه تقليل يافت. بعدها با اختراع امولسيون ژلاتين دار يا امولسيون خشک توسط ريچارد مادوکس (Richard Maddox) اين زمان به ۱/۲۵ ثانيه کاهش پيدا کرد.
و اما اشخاص زيادي براي ارتقاء عکاسي تلاش کردند که يکي از معروفترين اين افراد جرج ايستمن (George Eastman) بود که تلاش کرد تا عکاسي را در اختيار همگان قرار دهد وي هم چنين بنيانگذار موسسه کداک است.

منبع با کمي تغييرات: persianforum.net

تخت سليمان؛ پرستشگاهي براي پيروان زرتشتمحوطه باستاني تخت سليمان پرستش‌گاه اصلي زرتشتيان است كه در قرن سيزدهم ميلادي و در دوره ايلخاني بخش‌هايي از آن بازسازي شده و نيز معبدي در آن وجود دارد كه در دوره ساساني ساخته و وقف آناهيتا شده‏ است. اين محوطه تاريخي كه در 42 كيلومتري شمال شرق شهرستان تكاب استان آذربايجان غربي واقع شده در سال 2003 در فهرست آثار جهاني يونسكو ثبت شد.محوطه باستاني تخت سليمان پرستش‌گاه اصلي زرتشتيان است كه در قرن سيزدهم ميلادي و در دوره ايلخاني بخش‌هايي از آن بازسازي شده و نيز معبدي در آن وجود دارد كه در دوره ساساني ساخته و وقف آناهيتا شده‏ است. اين محوطه تاريخي كه در 42 كيلومتري شمال شرق شهرستان تكاب استان آذربايجان غربي واقع شده در سال 2003 در فهرست آثار جهاني يونسكو ثبت شد. محوطه باستاني تخت سليمان در يك دره در ميان كوه‌هاي آتشفشاني واقع شده و داراي ارزش سمبليك مهمي است. طراحي آتشكده، قصر و طرح كلي‌ محوطه به وضوح بر ايجاد و گسترش معماري اسلامي تاثير گذاشته است.بهترين راه براي رسيدن به تخت سليمان استفاده از جاده اي در 5 كيلومتري جاده زنجان _ بيجار موسوم به جاده دندي است كه نزديكترين فاصله از تهران به تخت سليمان محسوب مي‌شود. تاريخچه تخت سليمانتخت سليمان محوطه‌اي باستاني است با 5/12 هكتار وسعت. در اين منطقه نشانه‌ها و بقايايي از هزاره اول قبل از ميلاد تا قرن 11 هجري قمري ديده مي‌شود. اما اوج شكوه و آباداني تخت سليمان مربوط به دوره ساساني است كه ساختمان آتشكده آذرگشنسب در آنجا احداث شده و به عنوان مهمترين معبد، مورد احترام حكومت ساساني بوده است. به ويژه در زمان زمامداري خسرو انوشيروان و خسرو پرويز توجه خاصي به عمران و آباداني اين محوطه مي‌شود.هم چنين وسيع‌ترين تاسيسات مذهبي و اجتماعي مجموعه مربوط به دوره ساساني است كه يكي از بزرگترين نمادهاي مذهبي، سياسي و فرهنگي اواخره دوره ساساني در قرن 6 ميلادي به شمار مي‌آيد.بعد از زوال حكومت ساساني و پذيرش دين اسلام توسط ايرانيان، اين مجموعه عظيم كه در جنگ‌هاي ايران و روم در زمان خسروپرويز به شدت آسيب ديده بود، ديگر رمق تجديد حيات نيافت، اما تا قرن 4 هجري قمري تعداد اندكي از معتقدان آئين باستان ايران در اين محل اسكان داشته و آتشكده نيز در مقياس كوچكتري مورد استفاده قرار مي‌گرفته است، در زمان حكومت آباقاخان مغول با انجام تعميرات وسيع و چشمگير و احداث بناهاي جديد، از اين مكان به عنوان پايتخت باستاني و تفرجگاه استفاده مي‌شده، بعدا" نيز تخت سليمان صورت شهركي كم اهميت تا قرن 11 هجري قمري ادامه حيات مي‌دهد.از اين تاريخ به بعد، محل متروكه شده ولي به علت اعتقادات عامه مردم كه مكان فوق را منسوب به سليمان نبي مي‌دانند، ازآن به خوبي حفاظت مي‌شده است.دلايل ثبت:معيار (1): تخت سليمان با پيوند دادن مجدد عناصر اصلي معماري سلطنتي كه توسط ساسانيان در تركيبي هارمونيك و با الهام از طبيعت ساخته شده، مجموعه معماري با شكوهي را به وجود آورده است.معيار (2): تركيب بنا و عناصر معماري پديد آمده به دست ساسانيان در تخت سليمان، نه تنها بر معماري مذهبي دوران اسلامي تاثير گذاشته بلكه بر ساير فرهنگ‌ها نيز بي تاثير نبوده است. معيار (3): مجموعه تخت سليمان گواهي استثنائي از نفوذ آيين پرستش آتش و آب در مدتي حدود دو هزار و پانصد سال است. ميراث باستاني اين محوطه به خاطر شهر ساساني‌اي كه هنوز زير خاك قرار دارد‏، غني‌تر شده است. معيار (4): تخت سليمان نمونه‌اي استثنائي از پرستش‌گاه زرتشتيان است كه با معماري شكوه‌مند ساسانيان در تركيبي كه مي‌توان از آن به عنوان يك پيش‌نمونه و الگو ياد كرد‏، تلفيق شده است. معيار (6): تخت سليمان به عنوان پرستش‌گاه اصلي زرتشتيان، مهم‌ترين منطقه مذهبي است كه به كهن‌ترين آيين يكتا پرستي جهان پيوند خورده است. محوطه حائز ارتباطات سميليك مهمي است و گواهي بر پيوند با اعتقادات كهن، حتي قديمي‌تر از آيين زرتشت، است و با اساطير و شخصيت‌هاي مذهبي مهم ارتباط دارد.بناهاي مهم تخت سليمانآتشكده آذرگشنسب: اين آتشكده در دوران زمام داري ساسانيان ساخته شده است و آتش جاودان آن به مدت 7 قرن نماد اقتدار آئين زردتشت بود. آتشكده آذرگشنسب در متون قديم داراي اسامي متعددي است از جمله به زبان پهلوي گنزك يا گنجه ناميده مي‌شده، روميان آنرا گزكا و اعراب شيز مي‌خواندند. در زمان ايلخانان بدان «ستوريق» گفته شد، اما كلمه تخت سليمان از اسامي متاخر مجموعه بود كه عامه مردم به علت عدم اطلاع ازعملكرد اصلي و زمان ساخت آن، با توجه به احاديث و روايات مذهبي در مورد اقتدار حضرت سليمان، اين امكان را به او منسوب كردند و به همين دليل اين محل را تخت سليمان نام گذاشتند.تالار ستوندار: تالار ستوندار در غرب آتشكده آذرگشنسب واقع شده است و به وسيله دالاني در طول تالار از آتشكده مجزا مي‌شود. اين تالار در واقع بازمانده تالارهاي تاجگذاري و بناهاي عظيم دوران ساساني است. تالار ستوندار داراي ستون هاي مدوري از آجر است. در قسمت شمال تالار ستوندار اتاق محراب آتش به شكل چليپايي با چهار ستون خشتي قرار دارد كه ستون هاي خشتي آن متعلق به بناي خشتي قديمي بوده است. دو اتاق غرب اتاق محراب آتش كاربرد مشخص شده اي ندارد و اتاق چليپايي غرب اين دو اتاق محل غذاخوري شاه بوده است.در غرب تالار ستوندار تاسيسات آشپزخانه و سرويس هاي دوره ساساني كه داراي حياط هستند قرار دارد و محدود به ديواري با يك ارك كوچك مي‌شوند . اين تالار در واقع دومين آتشكده تخت سليمان بوده است. بناهاي ايلخاني: در دوران ايلخانيان نيز در پيرامون درياچه كاخ، برج ها و باروهاي متعددي ساخته شده است كه بقاياي آفرمانروايي داشته اند. به نظر مي‌رسد كه اين معبد مقدس فقط تا زماني رونق داشته كه درياچه كوه زندان آب داشته است و پس از خشك شدن آب آن اين جايگاه متروكه مي‌شود و تا مدتي بعد از اين واقعه از برخي واحدهاي معماري آن به صورت قلعه نگهباني استفاده مي‌شده است.تخت بلقيس: كوه بلقيس با دو قله نزديك به هم در 5/7 كيلومتري شمال شرقي تخت سليمان واقع شده است. بر فراز بلندترين قسمت اين كوه بقاياي استحكاماتي مربوط به دوره ساساني وجود دارد. حصار استحكامات دژ بلقيس داراي 9 برج است كه احتمالا" 4 برج ديگر نيز بايد وجود داشته باشد. در درون حصار، تالاري تقريبا" مربع شكل و ايواني در جلوي آن وجود دارد. در جلوي بنا يك تراس چند طبقه قرار دارد كه اتاق هاي پناهگاه مانند طويلي را با سقف گنبدي در خود جاي داده است. برخي باستانشناسان احتمال مي‌دهند از اين مكان نيز به عنوان آتشكده استفاده مي‌شده است.تومولوس ها: بين تخت سليمان و روستاي نصرت آباد، در حوالي گورستان جديد نزديك دهكده و روي تپه هاي مختلف سفال هايي از دوره ساساني به دست آمده كه نشان دهنده وجود احتمالي محوطه هايي مسكوني از دوره آتشكده است. روي گرده كوه و نزديك شيب دامنه اي كه سمت غرب واقع شده يك «تومولوس» به نام تپه مجيد قرار گرفته است. تومولوس يا گوركان به مجموعه گورهاي سكاني اطلاق مي‌شود كه شكل تپه باستاني دارند و چند گور فرعي گور اصلي را حلقه وار در ميان مي‌گيرند. تومولوس ها در ايران نادر هستند و تا كنون هيچ يك از آنها مورد بررسي باستان شناسي قرار نگرفته است. همچنين تومولوس ديگري نزديك احمد آباد بالا كه به تپه شخص معروف است، نيز در اين منطقه شناسايي شده است. آسياب‌هاي باستاني و طويله سليمان ديگر بناهاي تاريخي هستند كه در اطراف تخت سليمان قرار ن در تخت سليمان ديده مي‌شود. در اين بناها از گچبري و نقش مايه هاي گل و گياه در طاق ها استفاده شده است.درياچه تخت سليمان: در ميانه بناهاي باستاني تخت سليمان درياچه اي وجود دارد كه عمق آن حدودا" 110 متر و ابعاد آن 80×120 متر است. آب درياچه به صورت چشمه جوشان از اعماق زمين بيرون مي‌جهد. آب درياچه آهكي و نسبتا" ملايم و غير قابل شرب است و هيچ موجود زنده اي در آن وجود ندارد. جوي اژدها: در ضلع جنوب غربي محوطه بيروني تخت سليمان و در فاصله حدود 150 متري از پاي ديواره حصار مجموعه، بقاياي مربوط به يك جوي هدايت آب وجود دارد كه 300 متر طول حدود و 2 متر ارتفاع دارد. اين جوي سنگي كه اهالي محل " اژدهاي سنگي اش " مي‌نامند از بقاياي رسوبات جوي آب درياچه كه به منطقه اي مسكوني در زمان ساساني هدايت مي‌شده تشكيل شده است. شكل استثنايي پر پيچ و خم آن موجب شده مردم منطقه باور داشته باشند كه اين جوي در واقع اژدهايي است كه به فرمان سليمان نبي سنگ شده است.زندان سليمان: كوه ميان تهي معروف به زندان سليمان در3 كيلومتري غرب مجموعه تخت سليمان قرار دارد. بر قله اين كوه دهانه گودي در حدود 80 متر ديده مي‌شود كه قطر دهانه آن به طور تقريب 65 و عمق آن 100 متر است. معبد مقدسي مربوط به هزاره اول قبل از ميلاد در كنار دهانه اين گودال قرار داشته كه با توجه به بقاياي آثار معماري آن و اشياي تاريخي به دست آمده، قدمت معبد به دوران جكومت مانايي ها مي‌رسد كه از سال 830 تا سال 660 قبل از ميلاد در اين منطقه از ايران دارند.منبع : سازمان ميراث فرهنگي